نمیدونم چیکار کنم
حالم خیلی گرفته و حوصله ی هیچی ندارم، تو این وضع باز ایلیان نخوردنش گرفته، اصلا حوصله ندارم باهاش جر و بحث کنم. حتی حال بازی کردنم باهاش ندارم. راستش من باز حاملم، یه هفته ای بیشتره شک کرده بودم ولی امروز مطمین شدم. تو این موقعیت اخه این چی بود. اعصابم خورده، نمیدونم چیکار کنم. شوهرم میگه بندازش، البته گفتنش برای اونا اسونه.... خداییش موندم تو دو راهی: اصلا موقعیت به دنیا اووردنش رو ندارم، ایلیان هنوز کوچیکه، خودم هنوز یه نفس راحت نکشیدم تازه من از اینده ی خودم مطمین نیستم نمیخوام فردا پس فردا در حق بچه هام ظلم شه. الان 2 ساله بیکارم تازه میخواستم کار کنم و درسامو ادامه بدم. ولی خیلیا میگن الان خوبه یه بچه بیاری با ایلیان بزرگ شه! نمید...